خبرگزاری حوزه | توقع از ما ایرانیان بیشتر است! با چنان سابقهٔ حکمت و اندیشه و با چنان فیلسوفان بزرگی، از فارابی و ابن سینا گرفته تا شیخ اشراق و ملاصدرا که هنوز بر تارک تاریخ میدرخشند از ما انتظار میرود تا در نگرش و برخورد با پدیدههای مختلف من جمله فضای مجازی با حمکت و بصیرت بیشتری نظر و عمل کنیم.
حال اجازه دهید وضعیت کنونی فضای مجازی را همزمان با یک سؤال و مثال توضیح دهم و قضاوت را به شما بسپارم: چه حالی خواهید داشت اگر متوجه شوید شخصی ناشناس و بیگانه همواره از پنجره وارد اتاق فرزندتان میشود و از پشت پرده هر چه میخواهد را برای او بیان میکند.
هیچ پدر و مادر فهمیده و بامسؤولیتی چنین حالتی را نمیپسندد، این در حالی است که با کمی اندیشه و مقایسه پی میبریم این مثال تا حد زیادی بر شبکههای اجتماعی منطبق است.
امروزه فرزندان ما حتی در اتاق خواب و تنهایی خود، به سخنان افرادی گوش میدهند که معلوم نیست کیستند، چگونه آدمهایی هستند، سطح دانش و تحصیلاتشان چقدر است و با چه نیتهایی به فضای ذهنی و ادراکی ما و فرزندانمان نفوذ کردهاند؛ آری ما متاسفانه تنها هنگامی متوجه میشویم آن «ناشناسِ پشت پرده» وارد گوشی فرزندمان شده که شاهد افت شدید تحصیلی، انحراف اخلاقی و اعتقادی، اعتیاد، بی علاقگی به خانواده، عدم پایبندی به هنجارها و ... از سوی فرزندانمان شده باشیم.
مارشال مک لوهان (Marshal McLuhan) فیلسوف شهیر رسانه توصیه میکند که برای شناخت یک رسانه، آن را با رسانههای پیشین مقایسه کنیم.
برای عمل به این توصیه، هنگامی که رسانههای اجتماعی را با رسانههای پیشین مانند تلویزیون، روزنامه و کتاب و مانند اینها که رسانه جمعی نامیده میشوند مورد مقایسه قرار میدهیم به نهادینه بودن قانون و ضوابط از طرفی و تخصص و حرفهگرایی از طرف دیگر در رسانههای پیشین پی میبریم.
به عنوان مثال هر کسی نمیتواند به راحتی مجری تلویزیون شود و نمیتواند هر چه دلش می خواهد و به مزاجش خوش میآید را بگوید.
یک برنامه را عدهای از عوامل میسازند که هر یک در کار خود تخصص دارند و حتی برنامه نویسندهای دارد که معلوم میکند مجری چه بگوید و تمامی عوامل نیز باید کارشان را بر اساس ضوابط و در چارچوب قانون انجام دهند.
وضع مطبوعات هم به همین منوال است و به همین دلیل اگرچه ما نویسندگان آنها را کاملا نمیشناسیم، اما به خاطر وجود نظارت و سازوکارهای قانونی، با کارهایی حرفهای مواجه هستیم و همچنین به آنها اعتماد میکنیم.
این در حالی است که امروزه، شبکههای اجتماعی در کنار نقاط مثبت خود، به خاطر نقص قانونمندی و نظارت، بستری مناسب و در حقیقت تهدید بسیار جدی برای فعالیت گروههای ناهنجار و تشکیل آنچه شبکه سیاه (dark web) می نامند ایجاد نموده و اندیشههای انحرافی فرقهای، افراطی و تفریطی، تجزیهطلب، خرافی، شبه علمی، الحادی و حتی تروریستی و... را میپراکنند.
بسیاری از کشورها متوجه شده اند که باید این فضا را ساماندهی کنند و الا فردا، آسیبهای ویرانگر جامعه آنها را متلاشی خواهد نمود.
به نظر میرسد تنها راه حل، عبارت است از کنترل هوشمند و نیز وضع قوانین مناسب در مدیریت این فضا.
تنها کشورهایی میتوانند این دو وظیفه را به نحو صحیح اجرا کنند و از منافع آن برخوردار و از ضررهای آن ایمن گردند که مردم آن در شبکههایی باشند که مدیریت آن تابع حاکمیت کشور خودشان باشند.
یادمان باشد که برای ناامن شدن یک شهر لازم نیست تمام مردم آن شهر تروریست باشند بلکه یک نفر کافی است و آن یک نفر هم لازم نیست به پادگان تروریستها سفر کند بلکه کافی است در فضای مجازی در یک گروه یا کانال تروریستی عضو باشد؛ تازه حتما این گونه نیست که آن یک نفر غریبه باشد بلکه شاید فرزند من و شما باشد که تحت تأثیر این گروهها و کانالها قرار گرفته است.
بیایید کمی بیاندیشیم!
سید روحالله موسوی
نظر شما